تختم بزرگ شددددددددددددددددددددددددددددددددددددده
خیییییییییییلی خوشحالم چون خیلی بزرگ شدم ... هر وقت از دستشویی برمی گشتم از مامانم می پرسیدم مامان بزرگ شدم ؟ چون جیشمو گفتم می تونم برم مهدکودک بعدشم برم کلاس زبان و رقص !!! (برنامه های کیانا جون ) ولی الان دیگه مطمئن شدم ... چون بابا جونم نرده های تختمو در آورد و تبدیل به تخت نوجوان شده !! یه خوبی خیلی بزرگ دیگه ای که داره اینه که دیگه نمی تونن منو اونجا زندونی کنن تا خوابم ببره ، یه قیده ای ( دقیقه ای ) می پرم می م بیرون ... جونمی جون هورا هی...........
نویسنده :
مامان مريم
19:25